ستاره ای بدرخشید ماه مجلس شد
دل رمیده مارا انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشد
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

فرخنده سالروز مبعث گرامی پیامبر مهربانی ها مبارکباد

بی ‏تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می‏ گردد، اینک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله طنین انداخته است.
قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می‏ شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان…
مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می‏ شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت‏ها پاک سازد.
پیامبری می ‏آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد…
بعثت پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساس ‏ترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.
بعثت پیغمبر درست در سن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت ولى هنوز پیك وحى بر وى نازل نشده بود ، البته قبلا” علائمى از عالم غیب دریافت مى ‏داشت، ولى مامور نبود كه آن را به آگاهى خلق برساند.
در آن زمان میان مردم قریش و ساكنان مكه رسم بود كه سالى یك ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى‏ گذرانیدند ، درست روشن نیست كه انگیزه آنها از این گوشه‏ گیرى چه بوده است، اما مسلم است كه این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.
نخستین فرد قریش كه این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبراكرم بود كه چون ماه رمضان فرا مى ‏رسید، به پاى كوه حرا مى ‏رفت و مستمندان را كه از آنجا مى‏ گذشتند یا به آنجا مى ‏رفتند، طعام مى ‏داد. به طورى كه تاریخ اسلام گواهى مى‏ دهد، پیغمبر نیز پیش از بعثت ‏به عادت مردان قریش، بارها این رسم را انجام می داد. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى‏ گرفت و به نقطه خلوتى مى رفت و به تفكر و تامل مى ‏پرداخت. پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یك ماه در حرا به سر مى ‏برد و چون روز آخر باز مى‏ گشت، نخست‏ خانه خدا را هفت دور طواف مى‏ كرد، سپس به خانه مى ‏رفت.